"سوظن"واژه ای نام آشنا در بین هممون! خیلی هم ازش بدمون می یاد و وقتی رو به رو میشیم با افرادی که حرف هایی در این مورد میزنن مذمتشون میکنیم ولی خودمونیم ،خودمون در عمل چقدر به دیگران خوش بینیم ؟! چقدر سعی کردیم که دیگران را قضاوت نکنیم؟ واقعا چقدر ؟؟!!!


ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ و نمیتوانست بخوابد؛

به ﺭﯾﺲ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ:

 ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ برویم ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ

ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.


سلطان به همراه محافظ مخصوصش براه افتادند.

در هنگام گشت و گذار مشاهده کردند ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸوند ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎیی ﺑه او نمیکنند!

 ﻭﻗﺘﯽ نزدیکتر شدند مشاهده کردند، "مرد افتاده" فوت کرده و مدتی نیز از مرگ او میگذرد.

 از ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ بی اعتنا ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ جسد ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪند پرسیدند:

ﭼﺮﺍ توجهی به این فرد نمی کنید؟

پاسخ دادند:

ﺍﻭ فردی فاسد، "ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ" ﻭ "ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ" ﺑﻮﺩ!

ﺳﻠﻄﺎﻥ به کمک همراهش جنازه را به خانه مرد برده وتحویل همسرش داد.

همسرش با دیدن جنازه ﮔﺮﯾﻪ و شیون بسیاری ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:

 ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ!

 ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ و نیکوکاران ﺑﻮﺩﯼ ....!!

 ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ "ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ" ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ" ﻫﺴﺘﯽ!

"ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ:

 ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟!!

ﺯﻥ پاسخ داد:

ﺑﻠﻪ ،ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ چنین گفتار و واکنشی از مردم را دارم و از قضاوت آنان متعجب نیستم.

ﺳﭙﺲ ﺍدامه داد ﻭ ﮔﻔﺖ:

 ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ به ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ میرفت ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ

ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ وفساد ﻣردم کمتر شد؛

پس از آن ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ و بدنام" میرفت و به او ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

این در آمد ﺍﻣﺸﺒﺖ!

امشب ﺩﺭب منزلت ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ از کسی پذیرایی نکن!!

 پس از آن به منزل برمیگشت ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

 ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ امشب به اندازه ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ جلوگیری شد!!

ﻣﻦ همواره او را ﻣﻼمت ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ و ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ:

 ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ روی زمین خواهد ماند و کسی "ﻏﺴﻞ" و "ﮐﻔﻨﺖ" هم نخواهد کرد.

اما او ﻣﯿﮕﻔﺖ:

 ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ میت ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ!!!

"ﺳﻠﻄﺎﻥ" که هنوز خود را معرفی نکرده بود به ﮔﺮﯾﻪ افتاد ﻭ ﮔﻔﺖ:

 ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ "ﺳﻠﻄﺎﻥ و پادشاه کشور" هستم.

 ﻭ فردا ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ...

صبح روز بعد "ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ" ﻭ "ﻣﺸﺎﯾﺦ" ﻭ بزرگان مملکت و جمع کثیری از ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ جنازه ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪند ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ با عزت و احترام فراوان ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ ...!!



ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ !

بد گمانی و سوء ظن نسبت به بندگانت را از ما دور ساز و "ﺣﺴﻦ ﻇﻦ" و خوش گمانی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ همگان ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ...!

آمین یا رب العالمین